اگر ساز می زنید یا آواز می خوانید، یادگیری تئوری موسیقی یکی از بهترین و هوشمندانه ترین روش ها برای بهبود مهارت ها و دانش شما در موسیقی است. حتی درک اصول اولیه تئوری موسیقی نیز درک عمیق تری از موسیقی به شما می دهد و ابزارهایی را در اختیار شما می گذارد که بتوانید خودتان را از طریق موسیقی بهتر ابزار کنید.

در این پست، خواهیم گفت چرا یادگیری تئوری موسیقی مهم است و چگونه به آهنگسازی بهتر و قوی تر کمک می کند.

تئوری موسیقی دقیقاً چیست؟

 

تئوری موسیقی مطالعه قواعد و اصطلاحات و نحوه اجرای موسیقی است؛ و برای مبتدیان، عبارت است از مطالعه و شرح اصول اولیه موسیقی که برای نت ‌نویسی و خواندن موسیقی لازم است؛ مانند نت ها، گام ها، آکوردها، سرکلیدها و کسر میزان، و همچنین عناصر آهنگسازی مانند ریتم، هارمونی، ملودی و کنترپوان.

در واقع، هیچ تعریف واحدی وجود ندارد که همه بخش های تئوری موسیقی را توصیف کند. تئوری موسیقی شامل مبانی نحوه ساخت موسیقی و همچنین تجزیه و تحلیل صداها و سکوت و نحوه ارتباط آنها با موسیقی است.

کتاب های مدرن آموزش تئوری موسیقی اغلب شامل شرح و تحلیل کاربردهای عملی سری هارمونیک، صوت شناسی موسیقی، ارکستراسیون، بداهه نوازی، گام ها و … است. در ابتدا این حجم از اطلاعات بسیار زیاد و ترسناک به نظر می رسد، اما مبتدیان کافی است فقط روی اصول اولیه تمرکز کنند. زیرا این کار دامنه اطلاعاتی که باید یاد بگیرند را محدود و متمرکز می کند و باعث می شود سریع تر پیشرفت کنند.

در تئوری موسیقی چه چیزی تدریس می شود؟

 

عناصر اساسی تئوری موسیقی شامل ملودی، ریتم، هارمونی، فرم، زیر و بمی و گام هاست. موضوعات پیشرفته تر عبارتند از مُدها، آهنگسازی، کنترپوان، ارکستراسیون، اجرا، بداهه نوازی، سیستم های کوک کردن، کانسونانس یا همخوانی، دیسونانس یا ناهماهنگی، و تولید صدا به شیوه الکترونیکی. هر کسی می‌تواند اصول تئوری موسیقی را چه با معلم و چه بدون معلم بیاموزد، اما برای یادگیری موضوعات پیشرفته معمولاً آموزش رسمی لازم است.

چرا باید تئوری موسیقی یاد بگیرید؟

 

به زبان ساده، تئوری موسیقی زبان مشترکی است که موزیسین ها بر سر آن با هم توافق دارند؛ بنابراین به واسطه آن می توانید با دیگر نوازنده ها به شیوه ای معنادار و مفید در مورد موسیقی گفتگو کنید. مثلاً قادر خواهید بود از پشت تلفن، آهنگی را با استفاده از اصطلاحات تئوری برای موزیسین دیگری توصیف کنید و او آن موسیقی را بفهمد و درک کند.

به علاوه، خواندن و نوشتن موسیقی به سواد و دانش شما به عنوان موزیسین می افزاید و شما را به یادگیری تکنیک‌ ها و اصطلاحات مفید سوق می ‌دهد، که می‌ توانید آن ‌ها را برای اجرا، آهنگسازی، تنظیم و تولید موسیقی به کار ببرید.

اگر تئوری موسیقی بلد نیستید، حتماً برایتان پیش آمده که از عدم توانایی برقراری ارتباط و صحبت در مورد موسیقی با سایر موزیسین هایی که با آن ها همکاری می کنید، کلافه و ناامید شده باشید. به همین دلیل آموختن این دانش به شما در حرفه تان کمک زیادی خواهد کرد و قویاً توصیه می کنیم هر کسی که در مورد نواختن موسیقی جدی است، حتماً تئوری موسیقی را بیاموزد.

تئوری، نحوه تجزیه و تحلیل موسیقی است

 

نام گذاری مفاهیم موسیقی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم اجزای موسیقی چگونه کنار هم قرار می‌گیرند. بنابراین، بخش بزرگی از یادگیری و درک تئوری موسیقی در آموختن و استفاده از اصطلاحات خاصی است که نوازندگان برای توصیف موسیقی به کار می برند.

شما به عنوان یک موزیسین باید توانایی خود را در شنیدن و شناسایی تمامی عناصر موسیقی گسترش دهید. 

این همان چیزی است که گاهی از آن با اصطلاح «گوش خوب داشتن» یاد می شود.

می توانید ضمن تمرین دادن گوش ها، اصطلاح تئوریک چیزی که می شنوید را نیز یاد بگیرید. این به شما کمک می کند بین چیزی که می شنوید و اصطلاح آن در تئوری موسیقی ارتباط ایجاد کنید. مثلاً نام آکوردها، گام ها، مُدها، نت ها و ریتم ها را یاد بگیرید و با شنیدن هر کدام در یک قطعه موسیقی، نام آن را به خاطر بیاورید.

بر عکس این کار نیز تمرین خوبی است. یعنی نام اصطلاح موسیقی را بشنوید و سعی کنید آن را بنوازید. مثلاً اگر نام یک گام ماژور را شنیدید، آن را شناسایی کنید و سپس آن را با ساز بنوازید و یا با صدای خودتان بخوانید. بعدها به عنوان تمرین بیشتر می توانید آن چه را که می شنوید، با نشانه ها و علائم موسیقی روی کاغذ بیاورید.

با یادگیری تئوری موسیقی، خواهید دید که داشتن این زبان مشترک با سایر نوازندگان تا چه اندازه برایتان مفید خواهد بود. این موضوع به همراه افزایش عمق درک شما از موسیقی، اصلی ترین دلیل آموختن تئوری موسیقی است.

یادگیری تئوری موسیقی را بلافاصله آغاز کنید

 

در میان نوازندگان خودآموخته، متداول است که اول نواختن موسیقی را از طریق شنیدن یاد بگیرند و سپس به سراغ آموختن تئوری موسیقی بروند. چنانچه مدتی است که نواختن را شروع کرده اید، ممکن است به اصطلاحاتی در موسیقی بربخورید که برایتان آشنا نیست.

اگر تا به حال احساس کرده اید که تئوری موسیقی دیگر از سرتان گذشته و از سطح درک شما فراتر رفته است، زیاد نگران نباشید. هر کسی می تواند تئوری موسیقی را یاد بگیرد و نوازنده و آهنگساز بهتری شود. اگر عاشق موسیقی هستید، از یادگیری تئوری پشت آن نیز لذت خواهید برد.

از کجا شروع کنیم؟

 

بهتر است با یادگیری اصول اولیه تئوری موسیقی شروع کنید. عناصر سازنده ای وجود دارد که تقریباً در همه انواع موسیقی مشترک است: ریتم (تمپو، ضرب آهنگ، الگوها)، ملودی (زیر و بمی، گام ها، یا نت‌های متوالی)، هارمونی (آکوردها، کنترپوان) و فرم (بخش های تشکیل دهنده یک قطعه). با تجزیه و تحلیل این عناصر می توان به درک تئوری موسیقی دست یافت.

بخش مهمی از یادگیری تئوری موسیقی، رشد مهارت خواندن و نوشتن موسیقی است. درک این که نت ‌ها، ریتم‌ ها، آکوردها، ملودی ‌ها و گام ها روی کاغذ یا صفحه کامپیوتر چگونه ظاهر می شوند، به نوازندگان اجازه می‌دهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و مفاهیم و ایده‌ های موسیقی را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

همانطور که برای یادگیری و پیشرفت در نواختن یک ساز یا آواز لازم است تا هر روز تمرین داشته باشیم، در یادگیری تئوری موسیقی نیز صرف زمانی (حتی کوتاه) در هر روز کمک می کند تا در دراز مدت دانش خود را در این زمینه ارتقا دهید.