به تازگی نگرش تازه ای در میان طرفداران موسیقی شکل گرفته که تئوری موسیقی و یادگرفتن آن را امری سخت و به اصطلاح خشک می دانند و اغلب در فرا گرفتن آن تنبلی می کنند. در این مقاله قصد دارم به شما بگویم که تئوری موسیقی چیست و چگونه فرا گرفتن آن می تواند خلاقیت های نامحدود شما را به آسانی عملی کرده و تغییرات بزرگی در موسیقی هایی که می سازید ایجاد کند. از خواندن این مقاله تا انتها، نترسید! ارزشش را دارد.

به عنوان یک علاقه مند به موسیقی باید بدانید

 

زمانی که می خواهید شروع به یادگیری زبان انگلیسی کنید، اولین قدم چیست؟ قطعا جواب را می دانید: الفبای انگلیسی. بعد از آن نیز باید گرامر و نحوه جمله سازی و زمان افعال و… را یاد بگیرید تا سیر تکامل را طی کرده و بتوانید زبان انگلیسی را صحبت کنید و بنویسید.

برای آموختن هر زبانی، دانستن الفبای آن و دستورهای آن زبان، قدم اول است. اگر قبول کنیم که موسیقی نیز یک زبان است، برای دانستن آن باید به الفبای آن رجوع کرد.

تصور اینکه کسی بدون یادگرفتن تئوری موسیقی شروع به ساختن موسیقی می کند، همانند کسی است که بدون دانستن گرامر انگلیسی و فقط یا یاد گرفتن تعدادی کلمه و جمله، می خواهد با دنیا ارتباط برقرار کند. 

نتیجه کاملا قابل پیش بینی است. این شخص ممکن است در کوتاه مدت بتواند به سختی با دیگران ارتباط برقرار کند اما به محض قرارگرفتن در یک بحث تخصصی و حرفه ای، به ناتوانی خود در شناخت زبان انگلیسی پی می برد و اینجاست که یا انگلیسی صحبت کردن را رها می کند و یا تصمیم می گیرد به اولین قدم برگردد و این بار راه درست را طی کند.

قبل از اینکه بگویم تئوری موسیقی چیست، قویا به شما توصیه می کنم، هرگز مانند شخصی که در مثال بالا گفته شد، عمل نکنید.

تئوری موسیقی چیست؟

 

به بیان ساده، تئوری موسیقی زبانی است ما از طریق آن ایده های موسیقیایی خود را پیاده سازی می کنیم و با دنیا به اشتراک می گذاریم. تئوری موسیقی به ما کمک می کند تا بتوانیم با یک زبان مشترک با نوازندگان سازهای مختلف ارتباط برقرار کنیم، افکار و احساسات خود را به زبان مشترکی سازماندهی کنیم که دیگر موسیقی دانان آن را می فهمند و می توانند در پیاده سازی آن ها به ما کمک کنند، و از مرزهای ملی و فرهنگی و مذهبی فراتر برویم و خلاقیت های خود را در ابعاد گسترده جهانی بروز دهیم.

تئوری موسیقی یک زبان جهانی است. زبانی است که طی هزاران سال به تکامل خود ادامه داده و می دهد. تئوری موسیقی در قسمتی علوم، در قسمتی ریاضیات و در قسمتی هنری است.

دوره آموزش تئوری موسیقی با کامپیوتر

پیشنهاد می کنیم حتما در مورد این دوره شگفت انگیز بیشتر بدانید

چرا باید تئوری موسیقی را یاد بگیریم؟

 

ممکن است از دیگران بشنوید و یا نوشته های آنلاینی را بخوانید که می گویند: نوازندگان افسانه ای مانند کرت کوبین یا جیمی هنریکس، تئوری نمی دانستند پس دانستن و یادگیری تئوری موسیقی اهمیتی ندارد. اما این نوع نگرش ها تا حد زیادی نادرست و غیر قابل ارجاع است.

کرت، جیمی و دیگر نوازندگان افسانه ای تاریخ به اندازه کافی در مورد ساختار ساز و اساس مفهوم آن برای نواختن می دانستند. به همین خاطر می توانستند استعداد و خلاقیت های خود را به این زیبایی بروز دهند. منظور من این است که اگرچه هنریکس اصطلاحات خاص موسیقی را نمی دانست اما در حال بکارگیری آن ها در آثار خود بود. 

دانستن تئوری موسیقی یعنی در اختیار داشتن ابزار بیشتر برای بیان خلاقیت ها، پس این امر به هیچ عنوان شما را محدود نمی کند بلکه به ابزاری شگفت انگیز برای بروز خلاقیت های خود دست خواهید یافت.

در نتیجه، چنین نظریه هایی کاملا مردود است چرا که شاید از لحاظ منطقی درست به نظر برسند اما نمی توان از آن ها نتیجه اشتباه گرفت.

تئوری موسیقی چه کمکی به موسیقی های ما میکند؟

 

همیشه داشتن دانش نظری برای رفع مشکلات به وجود آمده در یک پروژه و بروز خلاقیت های یک موسیقی دان که آرزوی دستاوردهای بزرگی درسر دارد، ضروری و مهم است.

به یاد داشته باشید که نیازی نیست همیشه از همه نظریه هایی که می دانید و می آموزید استفاده کنید. شما در حال جمع آوری یک دایرة المعارف ارزشمند در مغز خود هستید که در آینده به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه به کمک شما در ساخت موسیقی هایتان می آید.

سخن پایانی

 

امیدوارم این مقاله باعث آگاهی شما از اهمیت بالای دانستن تئوری موسیقی شده باشد. به یاد داشته باشید، تئوری موسیقی به شما ابزارهایی را معرفی می کند که با داشتن آن هاست که می توانید ایده های خود را آسان تر و بهتر پساده سازی کنید.